بسم الله الرحمن الرحیم
[1]رمز این که این بدن، بدن امام معصوم است و می تواند جلوه گاه آن نفس راقی باشد ، چیست ؟ آیا فقط به کُن الهی است و رمز و علتی ندارد یا طبق نظام اسباب و مسبّبات است ؟
ظاهرا می تواند طبق نظام اسباب و مسبّبات باشد . مزاج بدن ناسوتی امام، أعدل امزجه است . منظور مزاج طبی نیست که به معنای اعتدال دم و صفرا و . . . باشد . بلکه مراد از مزاج، اصل ترکیب بدن به تمام اجزاء و همه ی ذرات تار و پود وجود بدن او است، نه صرفا اخلاط اربعه .
-مراد از مزاج اصلی ، آیا همان خُلق یا خَلق است[2] ؟
منظور من خُلق نیست . منظورم پایه ی همه ی خُلق هاست . یعنی ظهور مَلکی و ناسوتی ی ابدان شریفه ی آن ها . خُلق ها جلوه شده و جلوه کننده ی به وسیله این مزاج هستند
لذا می گوییم : مزاج امام در اعتدال محضه است نسبت به عالَم ناسوت . لذاست که هر چه به اعتدال نزدیک تر باشد ، می شود مثل یک آیینه ی صاف که اصلا خودش را نشان نمی دهد . مثل آیینه ای آنقدر صاف که انسان اصلا آن را نمی بیند و می خواهد از آن رد شود ! مزاج هم وقتی معتدل شد ، عوالم بالا می تواند خودش را در آن به بهترین نحو نشان بدهد . بنابراین این بدن یک چیزی دارد که آن کمال نفسی در آن ظهور پیدا می کند . نه این که بدون نظام اسباب و مسببات این بدن، بدن آن نفس شده است . لذاست که در مواقع مختلف آثاری از این چنین بدنی ظهور می کند که اعدل بودن و تفاوتش را با سایر مزاج ها نشان می دهد .
لذا همین بدن گر چه در این دنیاست و مثلا دوران طفولیت و رشد دارد ، ولی نسبت به سایر امزجه قابل مقایسه نیست .
کمال و استکمال به این معنا که چیزی را که نداشته پیدا کند ، ندارد . چون از اول، اعدل است . اما به معنای ظهور و بروز، یعنی در یک مقطع زمانی چیزی را از عوالم بالا نشان بدهد و در مقطع زمانی دیگر نشان ندهد ، مانعی ندارد . چون مظهریت است . به عبارت دیگر : ضیق از زمان است : ( و ما نُنزلّه إلا بقَدَر ) ضیق قَدَر مربوط به خودش است نه خزینه . خزینه است، ولی بیش از این اندازه قابل ظهور نیست . مثل یک مخزن نور که از پشت روزنه ای تابش پیدا می کند ، نمی تواند همه ی مخزن از این روزنه عبور کند . و لو در همان زمان طفولیت، اگر نفس ملکوتی آن ها بخواهد حرف بزند ، در حنجره و حتی در خارج حنجره ایجاد صوت می کنند. کما این که در شکم مادر حرف می زدند و مادر می شنید و دیگران هم اگر می خواستند می شنیدند .
تعبیر ظهور و بروزی که فرمودید ، آیا به این معناست که در یک زمانی وراء این زمان ، همین نفس مادی ی امام قبلا به کمالش رسیده و الآن دارد بروز می کند یعنی دوران طفولیت و جوانی و پیری را قبلا در امام بروز کرده و در زمانی همه ی این کمالات به فعلیت رسیده و حالا در این عالَم ماده دارد برای ما پله پله ظهور می کند ؟ یا این که اولین باری که امام طفولیت را تجربه کردند ، در همین عالَم ماده است[3] ؟
در روایت دارد که حضرت فرمودند : ( انا صاحب الکرّات ) . اگر بدن این دوره ی امام که در این عالَم به دنیا آمده را به منزله ی یک شعاع بگیریم ، این شعاع برای خودش یک هویّت شعاعی دارد و یک شعاع است . در اینجا یک سیری برای خودش دارد و در این شعاع نمی شود گفت تجربه کرده بوده . اما آن مبدأ شعاع را که این شعاع، شعاعِ اوست ، اگر در نظر بگیریم ، به راحتی می گوید : من نوح هستم ( انا نوح ) نه این که بگوید : من نوح را در کشتی سوار کردم یا آنجا حاضر بودم . یعنی نه تنها در ابدان خودشان که ظهور راقی کمال است بلکه دیگران هم که به دنیا می آیند ، همراهشان هستند .
– آیا این همان مقام نورانیت نیست[4] ؟
خیر ، این مال ظهور در عوالم است . اصلا وقتی ما از عوالم و ظهور در عوالم صحبت می کنیم ، با آن مقام وساطت و کمون و خفائی که فیض را می گیرد و به عوالم می دهد ، تفاوت دارد . مقام وساطت که وساطت ظهور عوالم است . در حالی که صحبت ما درباره ی ظهور در عوالم است .
چگونگی معیت ائمه و همراه بودنشان با اطفال با همان حال طفولیت و با بزرگترها با حال مناسب با آن ها ، چیزی است که ما از آن خبر نداریم . فقط شنیده ایم که فرموده اند : وقتی شما تب می کنید ، ما هم تب می کنیم.
یکی تعریف می کرد که من مشهد مشرف بودم و حرم خیلی شلوغ بود . در دلم آمد که حضرت که یک نفرند . چطور خبر از دل و حاجت این همه افراد دارند ؟ شب خواب دیدم که به حرم مشرف شده ام و دیدم با هر زائری یک امام رضا همراه است ! این را می گوییم : مقام سریان امام . مقام معیت .
خدا نورشان را طوری قرار داده که هم با اطفال همراهند هم با بزرگ ها . امام یکی هستند ولی یکی ی سریانی . با همه هستند . این ها مظهر معیت خدا هستند . در روایت دارد خدا با بندگانش جوری است که گویا غیر از او بنده ای ندارد . این جور به بندگانش عنایت دارد . بندگان دیگر لا یشغله که از این بنده کم بگذارد . شاید یکی از تأویلات ( اجسادکم فی الاجساد ) هم همین باشد . در عوالم مختلف ظهوراتی دارند أرقی از دیگران .
[1] تقریر مطالب افاده شده در جلسه تفسیر سوره ق ١/ ١٢/ ١٣٩٠
[2] سؤال یکی از دوستان حاضر در جلسه درس
[3] سؤال یکی از دوستان حاضر در جلسه درس
[4] سؤال یکی از دوستان حاضر در جلسه درس
دیدگاهتان را بنویسید