1. صفحه اصلی
  2. /
  3. اعتقادات
  4. /
  5. حدیث غدیر از خبر واحد تا متواتر؛ فرایندی اعجازگونه

حدیث غدیر از خبر واحد تا متواتر؛ فرایندی اعجازگونه

    |
  • لینک کوتاه : https://almabahes.bahjat.ir/?p=19722
  • |
  • بازدید : 59
  • |

بسم الله الرحمن الرحیم

پروژه ی مخفی سازی غدیر

[1]از چيزهائی كه برای شخص من، اعجاب‌آور بوده، قضيه متواتر بودن حديث غدير خم نزد اهل سنت است، به طوری كه اگر پروسه[2] ی بتون‌آرمه شدنِ تواتر غدير، دودمان پروژه ی مخفی‌سازی غدير را بر باد نداده بود، بدون شك امروز يكی از مهم ترين عناوين افسانه‌ای در اين سايت و امثال آن، مسأله غدير بود!

داد اين سخن به افلاك می رسيد كه بابا! غدير را مادرهای بچه‌های شيعه وقتی می خواهند بچه را خواب كنند، به عنوان لالائی در گوش بچه می خوانند! 

برای پی بردن به اهميت مسأله، عرض می كنم كه حتی تا قرن هشتم و نهم، اين يك جواب كلاسيك علمای اهل سنت به شيعه بود كه حديث غدير يك خبر واحد است كه احدی نمی تواند بگويد متواتر است! چرا؟ چون چگونه حديثی می خواهد متواتر باشد و حال آن كه شيخين، بخاری و مسلم، در دو صحيح‌ترين كتاب حديث، آن را نقل نكرده‌اند!

کلام خواجه:تواتر حدیث غدیر

 مثلاً خواجه نصير الدين طوسی در تجريد الاعتقاد ادعای تواتر حديث غدير می کند.

و العصمة تقتضی النص و سيرته عليه السلام و هما مختصّان بعلی (عليه السلام).

و النّص الجلی قوله (عليه السلام): «سلّموا عليه بإمرة المؤمنين» و «أنت الخليفة  بعدي». و غيرهما و لقوله (تعالى) «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ …و إنّما اجتمعت الأوصاف  فی علی (عليه السلام) و لحديث الغدير المتواتر[3]

ردّ فاضل قوشچی

و فاضل قوشچی[4] در شرح آن می گويد:

و اجيب بانه غير متواتر بل هو خبر واحد فی مقابلة الاجماع کيف و قد قدح فی صحته کثير من اهل الحديث و لم ينقله المحققون منهم کالبخاری و مسلم و الواقدی و اکثر من رواه لم يرو المقدمة التی جعلت دليلا علی ان المراد بالمولی الاولی بالتصرف[5].

کلام ابن تیمیه

 خوب دقت كنيد؛ می گويد: خبر واحد است كه صحيح هم نيست! جالب تر از اين، سخن ابن تيميه در منهاج السنة است، می گويد: امّا اين دعای پيامبر «اللهم وال من والاه …»به اتفاق اهل معرفت به حديث، دروغ است!

 الوجه الخامس أن هذا اللفظ وهو قوله اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله كذب باتفاق أهل المعرفة بالحديث[6]

 او می گويد:جمله «من كنت مولاه فعلی مولاه»محل اختلاف است، و بخاری و عده‌ای ديگر ضعيف دانسته و بعضی حسن دانسته‌اند، و ابن حزم گفته: «من كنت مولاه»اصلاً صحیح نیست و از طریق راویان قابل اعتماد به ما نرسیده است.

لكن حديث الموالاة قد رواه الترمذی وأحمد والترمذی فی مسنده عن النبی صلى الله عليه وسلم انه قال: من كنت مولاه فعلى مولاه وأما الزيادة وهی قوله: اللهم وال من والاه وعاد من عاداه الخ فلا ريب انه كذب ….

و أما قوله من كنت مولاه فعلی مولاه فليس هو فی الصحاح لكن هو مما رواه العلماء وتنازع الناس فی صحته فنقل عن البخاری وإبراهيم الحربی وطائفة من أهل العلم بالحديث انهم طعنوا فيه وضعفوه ونقل عن احمد بن حنبل انه حسنه كما حسنه الترمذی وقد صنف أبو العباس بن عقدة مصنفا فی جميع طرقه

وقال ابن حزم  : الذی صح من فضائل علی فهو قول النبی صلى الله عليه وسلم: ” «أنت منی بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبی بعدي» ”  ، وقوله: ” «لأعطين الراية غدا رجلا يحب الله ورسوله، ويحبه الله ورسوله» ”  وهذه صفة واجبة لكل مسلم ومؤمن وفاضل ، وعهده صلى الله عليه وسلم  أن عليا ” «لا يحبه إلا مؤمن، ولا يبغضه إلا منافق» ” ، وقد صح مثل هذا فی الأنصار أنهم ” «لا يبغضهم من يؤمن بالله، واليوم الآخر».

وأما من كنت مولاه فعلى مولاه فلا يصح من طريق الثقات أصلا[7]!

اكنون ای منصفين، با دقت، پروژه مخفي‌سازی غدير را توسط فحول ميدان حديث، دنبال كنيد:

 اصلاً چه کسی  گفته غديری بوده است؟ يك خبر واحد ضعيف كه امثال بخاری، آن را تضعيف كنند چه ارزشی دارد؟ آيا بيش از يك افسانه است؟

سرّ تدوین کتب «صحاح»

ببينيد چگونه امثال ابن تيميه با خوشحالی تمام،این را مانند حلوا در دهان خود می گردانند كه حديث غدير در كتب صحاح نيامده است! اساساً كتب صحاح برای همين تدوين شده است كه هر چه در آن نيامده و كسی حرفش را زد، فوراً دهنش را ببندند!

 مشت محکم«البانی» بر دهان«ابن تیمیه»

به جرأت می توان ادعا كرد، اگر ابن تيميه می دانست 7 قرن بعد، يكی از بزرگترين شاگردان مكتب سلفيش، چنان مشت محكمی بر دهان او می زند، هرگز حاضر نبود چنين در ردّ حديث غدير خوشحالی كند.

 البته اين شاگرد او در قرن 14 يعنی ناصر الدين البانی ، در زمان برآيند يك فرايند معجزگونه واقع شده بود كه توسطِ او خشت آخرِ آن نهاده شد، يعنی اين هفت هشت قرن، نياز بود تا مطلب به حدّی برسد كه او با پير و مراد خود اين چنين تندی كند، و الحمد لله علی إنجاز مواعيده.

پروسه تواتر حدیث غدیر

خوب است گزيده ی اين روند و پروسه ی بتون‌آرمه شدن تواتر حديث را با هم مرور كنيم:

١.صحیح مسلم:اشاره به خطبه غدیر

ابتدا بايد عرض كنم، مگر می شود حقائق را برای هميشه مخفی كرد؟ خلاصه يك جایی درز می كند! خوشبختانه در صحيح مسلم كه “من كنت مولاه” را نياورد اما يك كلمه بر جا گذاشت كه پيامبر (ص) وقتی از حجة الوداع برمی گشتند در آبگاهی به نام خم بين مكه و مدينه، خطبه خواندند و حديث ثقلين را نقل می كند.

حدثنی زهير بن حرب، وشجاع بن مخلد، جميعا عن ابن علية، قال زهير: حدثنا إسماعيل بن إبراهيم، حدثنی أبو حيان، حدثنی يزيد بن حيان، قال: انطلقت أنا وحصين بن سبرة، وعمر بن مسلم، إلى زيد بن أرقم، فلما جلسنا إليه قال له حصين: لقد لقيت يا زيد خيرا كثيرا، رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم، وسمعت حديثه، وغزوت معه، وصليت خلفه لقد لقيت، يا زيد خيرا كثيرا، حدثنا يا زيد ما سمعت من رسول الله صلى الله عليه وسلم

قال: يا ابن أخی والله لقد كبرت سني، وقدم عهدي، ونسيت بعض الذی كنت أعی من رسول الله صلى الله عليه وسلم، فما حدثتكم فاقبلوا، وما لا، فلا تكلفونيه، ثم قال: قام رسول الله صلى الله عليه وسلم يوما فينا خطيباً، بماءٍ يدعى خمّاً بين مكة والمدينة فحمد الله وأثنى عليه، ووعظ وذكر…[8]

به یک جمله،خطبه گفته نمی شود

 به‌به! خيلی خوب شد! پس در صحيح، آمد كه در غدير خم حضرت خطبه خواندند اما مسلم فقط يك جمله آن را آورد. به یک جمله که خطبه گفته نمی شود. پس بايد ببينيم تمام اين خطبه چه بود؟ گويا خيلی هم غدير، افسانه نيست!

٢.ذهبی و ابن کثیر؛دو قهرمانِ داستان تواتر

همه می دانيم مسائل مهم و بنيادی در يك فرهنگ را هر كسی نمی تواند پايه‌ريزی كند، بايد كسی باشد كه مقبوليّت نزد عالم و جاهل داشته باشد، و تا آنجا كه من می دانم، كاراكتر قهرمان بحث ما كسی جز امام ذهبی نيست، اما یک دست صدا ندارد، اگر امام ذهبی هم چيزی بگويد ولی ديگر خبره‌ها با او موافقت نكنند، باز كاری از پيش نمی رود، اينجاست كه دست ديگر می شود جناب ابن كثير، و با هم يك دهن‌كجی عجيب به استادشان ابن تيميه می كنند.

تصریحات ذهبی به تواتر

هر دو بر خلاف ابن تيميه كه می گويد: اساسا «من كنت مولاه» صحيح نيست، می گويند (نقل به مضمون) اصلاً «من كنت مولاه»نياز به اسناد ندارد؛ چون حديث متواتر، مستغنی از ذكر سند است!

نقل ابن کثیر از ذهبی

عبارت ابن كثير در تاريخ و سيره‌اش، اين است:

وقد قال شيخنا الحافظ أبو عبد الله الذهبي: بعد إيراده هذا الحديث هذا حديث منكر جدا … قال: وصدر الحديث متواتر أتيقن أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قاله وأما اللهم وال من والاه فزيادة قوية الاسناد وأما هذا الصوم فليس بصحيح ولا والله ما نزلت هذه الآية إلا يوم عرفة قبل غدير خم بأيام والله تعالى أعلم[9].

 من عبارت ذهبی را كه ابن كثير نقل می كند، نيافتم؛ اما نزديك آن را در خصوص روزه ی 18 ذيحجه كه ابوهريره نقل ميكند ثواب 60 ماه عبادت دارد در رساله طرق می گويد:

… هذا حديث منكر غير صحيح، فقد ثبت نزول هذه الاية يوم عرفة بعرفة وصوم هذا اليوم لا فضيلة فيه أبداً على التعيين كيف والرافضة يتخذونه عيداً ويحتفلون له وما أدری على من يحمل هذا الحديث[10]

 و معلوم می شود ذهبی نمی داند كه شيعه كه غدير را عيد می گيرند، در عين حال يكی از چهار روز ممتاز سال برای استحباب روزه هم می دانند!

به هر حال ذهبی در كتب ديگرش تصريح می كند كه متواتر است:

ما تواتر عن نبینا

قلت: ومعنى هذا التشيع حب علی وبغض النواصب، وأن يتخذه مولى، عملاً بما تواتر عن نبينا صلى الله عليه وسلم: من كنت مولاه فعلی مولاه. أما من تعرض إلى أحد من الصحابة بسبب فهو شيعی غال نبرأ منه. [11]

متنه متواتر

[12]فأخذ بيد علی رضی الله عنه فقال: ” من كنت مولاه فعلی مولاه “. هذا حديث حسن عال جدا، ومتنه فمتواتر.

بهرنی سعه روایاته

قلت:جمع طرق حديث:غدير خم، فی أربعة أجزاء، رأيت شطره، فبهرنی سعة رواياته، وجزمت بوقوع ذلك[13].

 از اين به بعد، راهِ تواتر برای حفّاظ و محدثين، آسان تر می شود.

ابن جزری

ابن جزری[14] كه فاصله چندانی با ذهبی[15] و ابن كثير[16] ندارد، می گويد: این حدیث،متواتر است:

 

…. قال سمعت عليا رضی الله عنه بالرحبة ينشد الناس من سمع النبی صلى الله عليه وسلم يقول: «من كنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه» فقام إثنا عشر بدريا فشهدوا أنهم سمعوا رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول ذلك.

 هذا حديث حسن صحيح من وجوه كثيرة تواتر عن أمير المؤمنين علی وهو يتواتر أيضا عن النبی صلى الله عليه وسلم رواه الجم الغفير عن الجم الغفير ولا عبرة بمن حاول تضعيفه ممن لا اطلاع له فی هذا العلم[17] ….

ابن حجر عسقلانی

و هم چنين حافظ ابن حجر می گويد: 

واما حديث من كنت مولاه فعلی مولاه فقد أخرجه الترمذی والنسائی وهو كثير الطرق جدا وقد استوعبها  ابن عقدة فی كتاب مفرد وكثير من اسانيدها صحاح وحسان وقد روينا عن الامام احمد قال: «ما بلغنا عن أحد من الصحابة ما بلغنا عن علی بن أبی طالب[18]» 

سیوطی

مناوی در شرح جامع صغيرِ حافظ سيوطی[19] از او نقل می كند كه متواتر است[20]

قال الهيثمی : رجال أحمد ثقات وقال فی موضع آخر : رجاله رجال الصحيح وقال المصنف : حديث متواتر[21].

 هم چنین:

(من كنت مولاه) أی وليه وناصره (فعلى مولاه) ولاء الاسلام وسببه ان أسامة قال لعلی لست مولای انما مولای رسول الله فذكره (حم هـ عن البراء) بن عازب (حم عن بريدة) بن الحصيب (ت ن والضياء عن زيد بن أرقم) ورجال أحمد ثقات بل قال المؤلف: حديث متواتر[22]

در تعليقه بر مسند احمد نیز چنین آمده است:

 …. وقوله: “من كنت مولاه فعلی مولاه” أورده السيوطی فی “الأزهار المتناثرة فی الأحاديث المتواترة” برقم (100)[23]

آلوسی

آلوسی نیز در تفسيرش قول ذهبی را نقل می كند كه حدیث  غدیر،متواتر است:

وعن الذهبی أن «من كنت مولاه فعلی مولاه» متواتر يتيقن أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قاله ، وأما اللهم وال من والاه ، فزيادة قوية الإسناد ، وأما صيام ثمانی عشرة ذی الحجة فليس بصحيح ولا والله نزلت تلك الآية إلا يوم عرفة قبل غدير خم بأيام[24] .

 عجلونی[25]

 2591 – من كنت مولاه فعلی مولاه

 رواه الطبرانی وأحمد والضياء فی المختارة عن زيد بن أرقم وعلی وثلاثين من الصحابة بلفظ اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فالحديث متواتر أو مشهور[26]

کتانی

كتانی[27] در كتاب «نظم المتناثر من الحديث المتواتر»، از سيوطی در كتابش «الفوائد المتكاثرة» وجه تواتر را نقل می كند:

 232- (من كنت مولاه فعلی مولاه).

أورد فيها [يعنی السيوطي]أيضا من حديث (1) زيد بن أرقم (2) وعلی (3) وأبی أيوب الأنصاری (4) وعمر (5) وذی مر (6) وأبی هريرة (7) وطلحة (8) وعمارة (9) وابن عباس (10) وبريدة (11) وابن عمر (12) ومالك ابن الحويرث (13) وحبشی بن جنادة (14) وجرير (15) وسعد بن أبی وقاص (16) وأبی سعيد الخدری (17) وأنس (18) وجندع الأنصاری ثمانية عشر نفسا وعن عدة من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم أنهم سمعوا رسول الله صلى الله عليه وسلم يقوله وعن اثنی عشر رجلا منهم (19) قيس بن ثابت (20) وحبيب بن بديل بن ورقاء وعن بضعة عشر رجلا منهم (21) يزيد أو زيد بن شراحيل الأنصاري.

(قلت) ورد أيضا من حديث (22) البراء بن عازب (23) وأبی الطفيل (24) وحذيفة بن أسيد الغفاری (25) وجابر وفی روايه لاحمد أنه سمعه من النبی صلى الله عليه وسلم ثلاثون صحابيا ، وشهدوا به لعلی لما نوزع أيام خلافته،

 وممن صرح بتواتره أيضا المناوی فی التيسير نقلا عن السيوطی وشارح المواهب اللدنية وفی الصفوة للمناوی: قال الحافظ ابن حجر: حديث من كنت مولاه فعلی مولاه خرجه الترمذی والنسائی وهو كثير الطرق جدا وقد استوعبها ابن عقدة فی مؤلف مفرد وأكثر أسانيدها صحيح أو حسن اه.[28]

 ٣.ناصر الدین البانی

 و بالأخره نوبت به شاگرد ديگر مكتب ابن تيميه در قرن 14 می رسد، يعنی ناصر الدين البانی دمشقی[29] در كتاب سلسلة الاحاديث الصحيحة، كه حديث “من كنت مولاه” را متواتر می داند،

انتقادات البانی از ابن تیمیه

و عجيب‌تر، اين كه می گويد: اساساً من اين را تفصيل دادم؛ چون می خواستم اشتباه ابن تيميه را به همگان گوشزد كنم! ابن تيميه بسيار، سريعاً حديثی را ضعيف می شمارد قبل از اين كه همه ی طرق و سندهای آن را ببيند! 

 1750 – ” من كنت مولاه، فعلی مولاه، اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه “. ……..

 وقد ذكرت وخرجت ما تيسر لی منها مما يقطع الواقف عليها بعد تحقيق الكلام على أسانيدها بصحة الحديث يقينا، وإلا فهی كثيرة جدا، وقد استوعبها ابن عقدة فی كتاب مفرد، قال الحافظ ابن حجر: منها صحاح ومنها حسان. وجملة القول أن حديث الترجمة حديث صحيح بشطريه، بل الأول منه متواتر عنه صلى الله عليه وسلم كما ظهر لمن تتبع أسانيده وطرقه، وما ذكرت منها كفاية. ………. إذا عرفت هذا، فقد كان الدافع لتحرير الكلام على الحديث وبيان صحته أننی رأيت شيخ الإسلام بن تيمية، قد ضعف الشطر الأول من الحديث، وأما الشطر الآخر، فزعم أنه كذب[30]! وهذا من مبالغته الناتجة فی تقديری من تسرعه فی تضعيف الأحاديث قبل أن يجمع طرقها ويدقق النظر فيها. والله المستعان[31]

او در موضعی ديگر می گويد: من وجهی برای سرعت گرفتن ابن تيميه در تكذيب حديث نمی بينم مگر اين كه می خواهد خيلی سريع جواب شيعه را بدهد!

 2223 – ” ما تريدون من علي؟ إن عليا منی وأنا منه وهو ولی كل مؤمن بعدی “.  …….. وأخرجه أحمد (1 / 330 – 331)  ومن طريقه الحاكم (3 / 132 – 133) وقال: ” صحيح الإسناد “، ووافقه الذهبی ، وهو كما قالا. وهو بمعنى قوله صلى الله عليه وسلم: ” من كنت مولاه فعلی مولاه.. ” وقد صح من طرق كما تقدم بيانه فی المجلد الرابع برقم (1750) .

 فمن العجيب حقا أن يتجرأ شيخ الإسلام ابن تيمية على إنكار هذا الحديث وتكذيبه فی ” منهاج السنة ” (4 / 104) كما فعل بالحديث المتقدم هناك، مع تقريره رحمه الله أحسن تقرير أن الموالاة هنا ضد المعاداة وهو حكم ثابت لكل مؤمن، وعلی رضی الله عنه من كبارهم، يتولاهم ويتولونه. …. هذا كله من بيان شيخ الإسلام وهو قوی متين كما ترى، فلا أدری بعد ذلك وجه تكذيبه للحديث إلا التسرع والمبالغة فی الرد على الشيعة، غفر الله لنا وله[32].

 او در جایی ديگر می گويد: اين حديث، صحيح است؛ بالاترين حدّی كه يك حديث صحيح می تواند داشته باشد: 

وثانيا من كنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وهو حديث صحيح غاية جاء من طرق جماعة من الصحابة خرجت أحاديث سبعة منهم ولبعضهم أكثر من طريق واحد وقد خرجتها كلها وتكلمت على أسانيدها فی سلسلة الأحاديث الصحيحة[33]

خدای متعال را شكرگزاريم كه در عصری زندگی می كنيم كه مسلمين ديگر شكّ در وقوع قضيّه ی غدير خم ندارند، و تنها اختلاف آن ها بر سر مراد پيامبر (ص) از اين حديث است.

و بالأخره گذشت، زمانِ يكّه‌تازی و جولان دادن كسانی كه باد در غبغب انداخته و می گفتند: حديث غدير، خبر واحد است كه صحيح بودن آن هم معلوم نيست!

سؤال مسلمانان از بخاری و مسلم

 اكنون بخاری و مسلم مانده‌اند و سؤال مسلمان ها كه آيا شما كه جزئي‌ترين قضايای پيامبر (ص) را نقل می كنيد، چه شد كه يك قضيه ی مهمّ متواتر در زندگی حضرت را نياورديد؟ آيا هيچ سند صحيح برای آن نيافتيد! يا ديديد همه اذهان با شنيدن حديث غدير ناخودآگاه درگير قضيه ی سقيفه ميشود؟!

 و الله الكافي

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[1] این مقاله ابتدا در تاریخ شب عید غدیر ١۴٣١ مطابق با ۴ آذر ١٣٨٩،در سایت اینترنتی انجمن مسلمانان ایران،بارگذاری شده است.

[2] Process به زبان فارسی معادل فرآیند است.در لغت نامه oxford معنای این کلمه چنین بیان شده است:

 A natural series of changes.:‘the ageing process’یعنی یک سری تغییرات طبیعی: مانند پروسه یا روند پیری.(لغت نامه oxford)

[3] تجريد الاعتقاد ؛ ص223-226

[4] القَوْشجی (000- 879 ه 000- 1474 م) علی بن محمد القوشجي‏، علاء الدين: فلكی رياضي، من فقهاء الحنفية.

أصله من سمرقند. كان أبوه من خدام الأمير «ألغ بك» ملك ما وراء النهر، يحفظ له البزاة (و معنى القوشجی فی لغتهم حافظ البازي) و قرأ علی على الأمير ألغ بك- و كان ماهرا فی العلوم الرياضية- ثم ذهب إلى بلاد كرمان فقرأ على علمائها، و صنف فيها «شرح التجريد- ط» للطوسي، و عاد. و كان ألغ بك قد بنى «رصدا» بسمرقند، و لم يكمل، فأكمله القوشجي. ثم رحل إلى تبريز فأكرمه سلطانها (الأمير حسن الطويل) و أرسله فی سفارة إلى السلطان محمد خان (سلطان بلاد الروم) ليصلح بينهما، فاستبقاه محمد خان عنده، فألف له رسالة فی الحساب سماها «المحمدية- خ» أجاد فيها، و رسالة فی علم الهيئة سماها «الفتحية- خ» فأعطاه محمد خان مدرسة «أياصوفية» فأقام بالآستانة و توفی فيها. و له «حاشية على أوائل حواشی الكشاف للتفتازاني» و «عنقود الزواهر- ط» فی الصرف، و «حاشية على شرح السمرقندی على الرسالة العضدية- ط» فی الوضع، و كتب أخرى بالعربية و الفارسية(الأعلام(للزرکلی) ؛ ج‏5 ؛ ص9)

[5] «و لحدیث الغدیر المتواتر»بیانه: ان النبی ص قد جمع الناس یوم غدیر خم اسم موضع بین مکه و المدینه بالجحفه و ذلک بعد رجوعه عن حجه الوداع و جمع الرجال و صعد علیها و قال مخاطباً: یا معشر المسلمین الست اولی بکم من انفسکم قالوا بلی قال فمن کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله

و هذا الحدیث اورده علی ع یوم الشوری عند ما حاول ذکر فضائله و  لفظ المولی قد یراد به المتعق و المعتق و الحلیف و الجار و ابن العم و الناصر و الاولی بالتصرف قال الله تعالی و ماویکم النار هی مولیکم ای اولی بکم ذکره ابوعبیده و قال النبی صل ایما امراه نحکت بغیر اذن مولاها ای الاولی بها و المالک لتدبیر امرها و مثله فی الشعر کثیر و بالجمله استعمال المولی بمعنی المتولی و المالک للامر و الاولی بالتصرف سائع فی کلام العرف منقول عن ائمه اللغه

و المراد انه اسم لهذا المعنی لا صفه بمنزله الاولی لیعترض بانه لیس من صیغه اسم التفضیل و انه لا یستعمل استعماله و ینببغی ان یکون المراد به فی الحدیث هو هذا المعنی لیطابق صدر الحدیث اعنی قوله الست اولی بکم من انفسکم و لانه لا وجه للخمسه الاول و هو ظاهر و لا للسادس  لظهوره وعدم احتیاجه الی البیان و جمع الناس لاجله سیما و قد قال الله تعالی: و المومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض و لا خفاء فی ان الاولویه بالناس و التولی و المالکیه لتدبیر امرهم و التصرف فیهم بمنزله النبی ص هو معنی الامامه و اجیب بانه… (شرح التجرید للقوشجی،ط حجری،ص ٣۶٢)

[6] او در رد کلام علامه مبنی بر استدلال به آیه ی اکمال دین به وجوه مختلفی تمسک می کند که عبارت بالا وجه پنجم از آن هاست.( منهاج السنة النبوية لابن تيمية،ج 7، ص 55؛المکتبه الشامله الحدیثه)

[7]  منهاج السنة النبوية ،ج ٧، صفحة 319-٣٢١

[8] صحيح مسلم ، باب من فضائل علی بن أبی طالب رضی الله عنه ، ص1873 ( المكتبة الشاملة الحديثة)

[9] كتاب البداية والنهاية ط هجر، ج ٧،ص681  (المكتبة الشاملة الحديثة) و كتاب السيرة النبوية لابن كثير،ج ۴، ص426 (المکتبه الشامله الحدیثه)

[10] رسالة طرق حديث من كنت مولاه فهذا علی مولاه للإمام الذهبی ،ص84(المکتبه الشامله الحدیثه)

[11]  سخن او در مورد شافعی است :قال الحاكم: أخبرنی الزبير بن عبد الواحد الحافظ، أنا أبو عمارة حمزة بن علی الجوهري، ثنا الربيع بن سليمان قال: حججنا مع الشافعي، فما ارتقى شرفا، ولا هبط واديا، إلا وهو يبكی وينشد:

يا راكبا قف بالمحصب من منى … واهتف بقاعد خيفها والناهض

سحرا إذا فاض الحجيج إلى منى … فيضا كملتطم الفرات الفائض

إن كان رفضا حب آل محمد … فليشهد الثقلان أنی رافضی

بهذا الاعتبار قال أحمد بن عبد الله العجلی فی الشافعي: كان يتشيع، وهو ثقة…(كتاب تاريخ الإسلام ت تدمري،ج 14،ص337-338، المکتبه الشامله الحدیثه)

[12] أخبرنا مالك بن أحمد الفراء، أخبرنا أحمد بن محمد بن موسى الصلتي، حدثنا إبراهيم بن عبد الصمد إملاء، حدثنا أبو سعيد الأشج، حدثنا المطلب بن زياد، عن عبد الله بن محمد بن عقيل، قال:

كنت عند جابر فی بيته، وعلی بن الحسين، ومحمد ابن الحنفية، وأبو جعفر، فدخل رجل من أهل العراق، فقال: أنشدك بالله إلا حدثتنی ما رأيت وما سمعت من رسول الله -صلى الله عليه وسلم-.

فقال: كنا بالجحفة بغدير خم  ، وثم ناس كثير من جهينة ومزينة وغفار، فخرج علينا رسول الله -صلى الله عليه وسلم- من خباء أو فسطاط، فأشار بيده ثلاثا، فأخذ بيد علی -رضی الله عنه- فقال: (من كنت مولاه، فعلی مولاه)…( سير أعلام النبلاء ،ج ٨،ص 334-335، المکتبه الشامله الحدیثه)

[13] ذهبی در مورد ابوجریر طبری چنین می نویسد: الإمام، العلم، المجتهد، عالم العصر، أبو جعفر الطبري، صاحب التصانيف البديعة، من أهل آمل طبرستان.(سیر اعلام النبلاء ط الرساله،ص ٢۶٧)…آن گاه در مورد کتاب او در اسناد حدیث غدیر می گوید:قلت :جمع طرق…(همان،ص ٢٧٧،المکتبه الشامله الحدیثه)

[14] ابن‏ الجَزَری (780- نحو 835 ه 1378- نحو 1432 م) أحمد بن محمد بن محمد، أبو بكر، شهاب الدين ابن‏ الجزری القرشی الشافعيّ:مقرئ، دمشقی المولد و الوفاة. أخذ عن أبيه و غيره و سمع القراءات الاثنتی عشرة، و تصدر للتدريس. و مات بعد أبيه (المتوفى سنة 833) بقليل. له «الحواشی المفهمة فی شرح المقدمة- ط» و هی المقدمة الجزرية(الأعلام؛ ج‏1 ؛ ص227)

[15]  673 هـ – 748هـ، 1275م – 1347م

[16] 700 – 774

[17] مناقب الأسد الغالب علی بن أبی طالب لابن الجزری،ص ١٢(المکتبه الشامله الحدیثه)

[18] فتح الباری لابن حجر،ج 7،ص 74(المکتبه الشامله الحدیثه)

[19] المناوی (952 – 1031 هـ = 1545 – 1622 م) محمد عبد الرؤوف بن تاج العارفين ابن علی بن زين العابدين الحدادی ثم المناوی القاهری است.او دو کتاب در شرح الجامع الصغیر با عنوان های «فیض القدیر» و «التیسیر»دارد.

[20] این مطلب را سیوطی در کتاب قطف الازهار المتناثره فی الاخبار المتواتره آورده است:

١٠٢-حدیث«من کنت مولاه فعلی مولاه»

اخرجه:

أ-الترمذی عن بن ارقم

ب-و الامام احمد عن علی و ابی ایوب الانصاری

ج-و البزار عن عمر و ذی مر و ابی هریره و طلحه و  عمّاره و ابن عباس و بریده

د-و الطبرانی عن ابن عمر  مالک بن الحویرث و حبشی بن جناده و جریر و سعد بن ابی وقاص و ابی سعید الخدری و انس

هـ-و ابونعیم عن جندع الانصاری

و-و اخرجه ابن عساکر عن عمر بن عبدالعزیز قال:حدثنی عده [من اصحاب النبی ]انهم سمعوا رسول الله یقول:من کنت مولاه فعلی مولاه

ز-و اخرجه ابن عقده:فی کتاب الموالاه عن زر بن حبیش قال:قال علی من ههنا من اصحاب محمد فقام اثناعشر رجلا منهم قیس بن ثابت و حبیب بن بدیل بن ورقاء فشهدوا انهم سمعوا رسول الله یقول من کنت مولاه فعلی مولاه

و اخرج ایضاً عن یعلی بن مره قال :لما قدم علی الکوفه نشد الناس:من سمع رسول الله یقول من کنت مولاه فعلی مولاه فانتدب له بضعه عشر رجلاً منهم

یزید او زید بن شراحبیل الانصاری(الازهار المتناثره،ج ١،ص ٢٧٧-٢٨٠؛کتابخانه مدرسه فقاهت)

[21] (من كنت مولاه فعلی مولاه) أی وليه وناصره ولاء الإسلام {ذلك بأن الله مولى الذين آمنوا} وخصه لمزيد علمه ودقائق مستنبطاته وفهمه وحسن سيرته وصفاء سريرته وكرم شيمته ورسوخ قدمه قيل سببه أن أسامة قال لعلي: لست مولای إنما مولای رسول الله فقال النبی صلى الله تعالى عليه وعلى آله وسلم ذلك ومن الغريب ما ذكره فی لسان الميزان فی ترجمة اسفنديار بن الموفق الواعظ أنه كان يتشيع وكان متواضعا عابدا زاهدا عن ابن الجوزی أنه حكى عن بعض العدول أنه حضر مجلسه فقال لما قال رسول الله صلى الله عليه وسلم من كنت مولاه فعلی مولاه تغير وجه أبی بكر وعمر ونزلت {فلما رأوه زلفة سيئت وجوه الذين كفروا} الآية هكذا ذكره الحافظ فی اللسان بنصه ولم أذكره إلا للتعجب من هذا الضلال وأستغفر الله قال ابن حجر: حديث كثير الطرق جدا استوعبها ابن عقدة فی كتاب مفرد منها صحاح ومنها حسان وفی بعضها قال ذلك يوم غدير خم وزاد البزار فی رواية ” اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وأحب من أحبه وأبغض من أبغضه وانصر من نصره واخذل من خذله ” ولما سمع أبو بكر وعمر ذلك قالا فيما خرجه الدارقطنی عن سعد بن أبی وقاص ” أمسيت يا بن أبی طالب مولى كل مؤمن ومؤمنة ” وأخرج أيضا قيل لعمر إنك تصنع بعلی شيئا لا تصنعه بأحد من الصحابة قال إنه مولای وفی تفسير الثعلبی عن ابن عيينة أن النبی صلى الله عليه وعلى آله وسلم لما قال ذلك طار فی الآفاق فبلغ الحارث بن النعمان فأتى رسول الله صلى الله تعالى عليه وآله وسلم فقال: يا محمد أمرتنا عن الله بالشهادتين فقبلنا وبالصلاة والزكاة والصيام والحج فقبلنا ثم لم ترض حتى رفعت بضبعی ابن عمك تفضله علينا فهذا شيء منك أم من الله فقال: ” والذی لا إله إلا هو إنه من الله ” فولى وهو يقول: اللهم إن كان ما يقوله محمد صلى الله عليه وسلم حقا فأمطر علينا حجارة من السماء أو اتتنا بعذاب أليم فما وصل لراحلته حتى رماه الله بحجر فسقط على هامته فخرج من دبره فقتله ولا حجة فی ذلك كله على تفضيله على الشيخين كما هو مقرر بمحله من فن الأصول

(حم هـ عن البراء) بن عازب (حم عن بريدة) بن الحصيب (ت ن والضياء) المقدسی (عن زيد بن أرقم) قال الهيثمي: رجال أحمد ثقات وقال فی موضع آخر: رجاله رجال الصحيح وقال المصنف: حديث متواتر(کتاب فیض القدیر شرح الجامع الصغیر،ج 6،ص ٢١٧؛المکتبه الشامله الحدیثه)

[22] كتاب التيسير بشرح الجامع الصغير،ج ٢، ص442 (المكتبة الشاملة الحديثة)

[23]صاحب تعلیقه،ارنؤوط است.او ذیل این روایت در مسند احمد می نویسد:

18479 – حدثنا عفان، حدثنا حماد بن سلمة، أخبرنا علی بن زيد، عن عدی بن ثابت، عن البراء بن عازب، قال: كنا مع رسول الله صلى الله عليه وسلم فی سفر، فنزلنا بغدير خم، فنودی فينا: الصلاة جامعة، وكسح لرسول الله صلى الله عليه وسلم تحت شجرتين، فصلى الظهر، وأخذ بيد علی رضی الله عنه، فقال: ” ألستم تعلمون أنی أولى بالمؤمنين من أنفسهم؟ ” قالوا: بلى، قال: ” ألستم تعلمون أنی أولى بكل مؤمن من نفسه؟ ” قالوا: بلى، قال: فأخذ بيد علي، فقال: ” من  كنت مولاه، فعلی مولاه، اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه ” قال: فلقيه عمر بعد ذلك، فقال: ” له هنيئا يا ابن أبی طالب، أصبحت وأمسيت مولى كل مؤمن، ومؤمنة ” (2)

__________

 (2) صحيح لغيره، وهذا إسناد ضعيف من أجل علی بن زيد- وهو ابن جدعان – وباقی رجاله ثقات رجال الشيخين، غير حماد بن سلمة، فمن رجال مسلم. عفان: هو ابن مسلم الصفار.== وأخرجه ابن أبى شيبة 12/78 عن عفان، بهذا الإسناد.

وأخرجه ابن ماجه (116) ، وعبد الله بن أحمد فی زوائده على فضائل الصحابة لأبيه (1042) من طريقين، عن حماد، به.

وأخرجه النسائی فی “الكبرى” (8473) بنحوه، والدولابی فی “الأسماء والكنى” 1/160 مختصرا من طريق أبی إسحاق، عن البراء، به.

وقوله: “من كنت مولاه فعلی مولاه” أورده السيوطی فی “الأزهار المتناثرة فی الأحاديث المتواترة” برقم (100) .

ولقوله: “اللهم وال من ولاه، وعاد من عاداه” شواهد تقويه.

وقد سلف من حديث علی بن أبی طالب بالأرقام (641) و (950) و (961) .

ومن حديث ابن عباس (3061) .

ومن حديث زيد بن أرقم، سيرد 4/368.

ومن حديث بريدة الأسلمی سيرد 5/347.

ومن حديث رجال من أصحاب النبی صلی الله عليه وسلم سلف (641) و (950) وسيرد 4/370 و5/366 ومن حديث أبی أيوب الأنصاری سيرد 5/419.

وانظر ما بعده.

قال السندي: قوله: بغدير خم، بضم معجمة، وتشديد ميم: غيضة بثلاثة أميال من الجحفة، عندها غدير مشهور، يضاف إليها.

ومن كنت مولاه: المناسب بآخر الحديث- أعني: “اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه”- أن يحمل المولى على المحبوب، أي: من يحبني، فليحب عليا. (مسند أحمد ط الرسالة ،ج ٣٠،ص 430)

این مطلب را در تعلیقه سنن ابن ماجه نیز تکرار می کند.مراجعه کنید به سنن ابن ماجه ت الأرنؤوط ،ج ١،ص 88

[24] وروى ضمرة بإسناده عن أبی هريرة قال: لما أخذ رسول الله صلى الله عليه وسلم يد علی كرم الله تعالى وجهه قال: من كنت مولاه فعلی مولاه، فأنزل الله تعالى اليوم أكملت لكم دينكم [المائدة: 3] ثم قال أبو هريرة: وهو يوم غدير خم، ومن صام يوم ثمانی عشرة من ذی الحجة كتب الله تعالى له صيام ستين شهرا،

وهو حديث منكر جدا، ونص فی البداية والنهاية على أنه موضوع، وقد اعتنى بحديث الغدير أبو جعفر بن جرير الطبری فجمع فيه مجلدين أورد فيهما سائر طرقه وألفاظه، وساق الغث والسمين والصحيح والسقيم على ما جرت به عادة كثير من المحدثين، فإنهم يوردون ما وقع لهم فی الباب من غير تمييز بين صحيح وضعيف، وكذلك الحافظ الكبير أبو القاسم ابن عساكر أورد أحاديث كثيرة فی هذه الخطبة، والمعول عليه فيها ما أشرنا إليه، ونحوه مما ليس فيه خبر الاستخلاف كما يزعمه الشيعة، وعن الذهبی أن

من كنت مولاه فعلی مولاه

متواتر يتيقن أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قاله، وأما

اللهم وال من والاه،

فزيادة قوية الإسناد، وأما صيام ثمانی عشرة ذی الحجة فليس بصحيح- ولا والله نزلت تلك الآية إلا يوم عرفة قبل غدير خم بأيام.

والشيخان لم يرويا خبر الغدير فی صحيحهما لعدم وجدانهما له على شرطهما، وزعمت الشيعة أن ذلك لقصور وعصبية فيهما وحاشاهما من ذلك، ووجه استدلال الشيعة بخبر- من كنت مولاه فعلی مولاه- أن المولى بمعنى الأولى بالتصرف، وأولوية التصرف عين الإمامة، ولا يخفى أن أول الغلط فی هذا الاستدلال جعلهم المولى بمعنى الأولى، وقد أنكر ذلك أهل العربية قاطبة بل قالوا: لم يجىء مفعل بمعنى أفعل أصلا، ولم يجوز ذلك إلا أبو زيد اللغوی متمسكا بقول أبی عبيدة فی تفسير قوله تعالى: هی مولاكم [الحديد: 15] أی أولى بكم.

 (كتاب تفسير الألوسی روح المعانی ،ج ٣،ص ٣۶١ ؛المكتبة الشاملة الحديثة)

[25] العجلونی (1087 – 1162 هـ = 1676 – 1749 م) إسماعيل بن محمد بن عبد الهادی الجراحی العجلونی الدمشقي، أبو الفداء ، محدث الشام فی أيامه. مولده بعجلون ومنشأه ووفاته بدمشق

[26] كشف الخفاء ط القدسی،ج ٢،ص 274(المکتبه الشامله الحدیثه)

[27] الكتاني، محمد بن جعفر (1274 – 1345 هـ = 1857 – 1927 م) محمد بن جعفر بن إدريس الكتانی الحسنی الفاسي، أبو عبد الله: مؤرخ محدث، مكثر من التصنيف. مولده ووفاته بفاس

[28] نظم المتناثر ،ج 1 ،ص 194-١٩۵ (المکتبه الشامله الحدیثه)

[29] الألباني، محمد ناصر الدين (1332هـ- 1914م، 1420هـ – 1999م). أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدين ، بن الحاج نوح بن نجاتی بن آدم، الأشقودری الألباني، الأرنؤوطي

[30] وأما قوله: ” {من كنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه} . . . إلخ ” فهذا ليس فی شيء من الأمهات؛ إلا فی الترمذی وليس فيه إلا: ” {من كنت مولاه فعلی مولاه} ….. وقوله: ” {من كنت مولاه فعلی مولاه} فمن أهل الحديث من طعن فيه كالبخاری وغيره؛ ومنهم من حسنه (مجموع الفتاوى – ابن تيمية (4 / 417) )

[31]ابتدای عبارت البانی، این است: 1750 – ” من كنت مولاه، فعلی مولاه، اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه “.

ورد من حديث زيد بن أرقم وسعد بن أبی وقاص وبريدة بن الحصيب وعلی بن أبی طالب وأبی أيوب الأنصاری والبراء بن عازب وعبد الله بن عباس وأنس بن مالك وأبی سعيد وأبی هريرة…(السلسله الحدیثه،ج ۴،ص ٣٣٠)سپس بعد از ذکر چندین طریق برای روایت می گوید:و للحدیث طرق اخری کثیره جمع طائفه کبیره منها الهیثمی فی المجمع(9/103-108)و قد ذکرت…(همان،ص ٣۴٣-٣۴۴ ؛المکتبه الشامله الحدیثه)

[32] السلسله الحدیثه،ج ۵،ص 360-364(المکتبه الشامله الحدیثه)

[33] السنة – ابن أبی عاصم، وظلال الجنة للالبانی،ج ٢،ص ۵۶۶(المکتبه الشامله الحدیثه)

درج پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

The maximum upload file size: 10 مگابایت. You can upload: image, audio, video, document, text, archive. Drop files here